MERRY XMAS … 2 YOU
Wednesday, 24 December 2014
by Shahyar Ghanbari
- Published in Latest posts
2 Comments
…….تشنه باید بود و
Sunday, 21 December 2014
by Shahyar Ghanbari
به نامِ عشق و آزادی و ترانه : تشنه باید بود و از دریا گذشت… با توام ای حسرتِ هر شوره زار ! سه شنبه ۲۳ دسامبر ساعتِ ۱۱ صبح ( به وقتِ پاسیفیک ) غربِ آمریکا . مقدمه یی بر کارگاه که همه میتوانند بشنوند . اما از هفته ی بعد، فقط اعضای “پریمیوم”
- Published in Latest posts
In the beginning was the word…..
Thursday, 18 December 2014
by Shahyar Ghanbari
و در آغاز ” کلمه ” بود : کلاسها بر روی اینترنت اند. یعنی : ویزا و بلیتِ هواپیما و ….لازم ندارند .کلاسها زنده اند. برای آنان که به راستی میخواهند به جهانی ناب به نامِ ” هنر ” وصل شوند . ( شک ندارم که همین حالا کسیجایی پیام میگذارد : کاش در ایران
- Published in Latest posts
(کارگاهِ نوشتن: کارگاهِ ترانه ( نخستین دوره ی ۳ ماهه
Tuesday, 16 December 2014
by Shahyar Ghanbari
یاران : از عزیزانی که با “پریمیوم” شدن ، از ما پشتیبانی کردهاند، سپاسگزارم . کارگاهِ شهیار : کارگاهِ نوشتن: کارگاهِ ترانه ( نخستین دوره ی ۳ ماهه ) روزِ ۳ شنبه ۲۳ دسامبر ۲۰۱۴: ۲ روز مانده به کریسمس : یعنی در آخرین جای سالِ ۲۰۱۴ آغاز میشود . دوستان هنوز تا ۲۲ دسامبر
- Published in Latest posts
همه ی مرا در تهران سر کن
Tuesday, 16 December 2014
by Shahyar Ghanbari
به نامِ عشق و آزادی و ترانه : نوارِ مرا … همه ی مرا در تهران سر کن. تهران تهران پالاس. تهرانِ هتل مرمر. کمودور. کوچه ی سیگاری ها…تهرانِ دخترانِ دبیرستانِ رضا شاه کبیر… شاهدخت . دخترانِ مرجان …تهرانِ آبجو بشکه ی چهار راهِ کالج … نوارِ مرا در تهران سر کن. مینا را سر
- Published in Latest posts
شبترانه یی به مناسبتِ انتشارِ یک کتابِ شعر : درختِ بی زمین
Sunday, 14 December 2014
by Shahyar Ghanbari
برای نخستین بار. شبترانه یی به مناسبتِ انتشارِ یک کتابِ شعر : درختِ بی زمین.۱۹۹۱. تابستان. کجا ؟ در شهرِ فرشتگانِ بال بریده : لس آنجلس . در کنار عبدی جانِ یمینیِ بزرگ. داریوش . آرمیکِ سراپا گیتار . فکر میکردیم یک ربع یا ۲۰ دقیقه برای امضا ی کتاب بس باشد . اما نشان
- Published in Latest posts
یک گفت و گو…. An INTERVIEW……
Saturday, 13 December 2014
by Shahyar Ghanbari
یک گفت و گو با نشریه یی در دو قدمیِ اقیانوسِ آرام …. صاحبِ نشریه ،دوست بود و نقاش بود و همیشه وقتی که برنامه ی تلویزیونی داشتم، از من و کارم، پشتیبانی میکرد . دردا که یک روز ،همین چند سالِ پیش ،قلب ا ش گرفت و رفت . نمی دانم آیا هنوز (
- Published in Latest posts