
@مهمترین خبر :
همه ی دار و ندارِ ما ، بر با د رفت. قلبِ بزرگ و پر از سخاوت و صداقت و رفاقت ِ
“ترانه بانو” :
. غزل بانو “ی من از حرکت باز ایستاد”
یعنی: همه ی مرا با خود برد که برد. مراسم خصوصی ، این هفته برگزار میشود تا به زودی، ” بنیاد” ش را به راه بیاندازیم برای ادامه نبردش، با این بیماریِ دهشتناک
آن گاه، آنان که همراه اند و ” درست “، میتوانند، در این نبرد ، با ما باشند تا روزی نزدیک، “هیولا” ی آدمخوار ( فرشته خوار) را از پای در بیاوریم ، با هم .
.این پست، پستِ ترانه نیست. پستِ ویران شدنِ صاحبِ ترانه خانه است
شهیارِ بی یار
این وقت هاست که زبان بند می آید برای کلمه ها را پشت سر هم کردن
برای جمله ساختن
برای حرف زدن !
این وقت هاست که انگشتان آدم ، ناز می کند برای نوشتن
برای یک متن درست از کار در آوردن !
شک نباید کرد که هیچ کس ( محکم تر می گویم ) ، هیچکس ، نمی تواند ذره ای از این درد بزرگ را بفهمد
مگر آنکه خود از قربانیان این حادثه ی شوم باشد …
با مهر زیستن و رسم هم خانگی یا به قول شاملو هم چراغی بجا آوردن و از عشق نو شدن و تازه شدن میراث عشق است که شاعران درست، به فتح این قله نائل آمده اند که هنوز هم تمام تلخیها و غیبتها را با عشق تاب می آورند . بزرگوار!صبر و بردباری شما در سالهایی که بی شک برایتان سخت گذشته اما در ترانه ها جانب شیرین آن را که سرشار از امید زیستن و نو شدن بود را به ترانه بانو و همگان هدیه کردید را امروز که از این حادثه مطلع شدم د رمی یابم و به این همه سخاوت و بزرگی روح شما غبطه میخورم. به لورکا جان هم که بی شک مثل من امروز در حسرت دستها و لبخند مهربان مادر است پیام تسلیت مرا ابلاغ بفرمایید .
به امید روزهای روشن