
به نامِ عشق و آزادی و ترانه :
زادروزِ مردِ تنها را شاد باش میگویم.
هزار بار .
من و فرهاد جان ، از ” مردِ تنها / صدای بی صدا ” آغاز کردیم و به ” جمعه ” رسیدیم و آن گاه ” کودکانه ” و نه بوی عیدی !!!! و بعد “آوار” و آخرِ سر هم ” نجواها ” .
فرهاد جان ، شیرین بود. یک کاروان قندِ پارسی بود. آباد بود. آزاد بود. تنها بود و کسی نمیدانست.
که تکرار نخواهد شد. که حالا همه میدانیم. فرهاد جان ، دوباره و دوباره به دنیا میآید .
شهیار ۲۰۱۶-۱۹-۱
فرهاد جان، بی شک، صاحب خوش ترین صدایی بود که ترانه های شهیار را فریاد می کرد
گاه با خود می اندیشم چرا فرهادی دیگر (آنگونه که او به هنر خویش تعهد داشت) در این سرزمین، زاده نشد؟
جنس خوش صدای فرهاد جان، با آن تاکیدهای ویژه و خاصش در هنگام ادای واژه ها، نایاب و بی همتاست
دردا که آثاری از این دست، امروز در دست نامردمانی افتاده است که آن ها را در “هر جای بی جا”یی، بکار می گیرند، اما خوشا که نمی توانند “روح” این ترانه ها را صاحب شوند
زاد روز فرهاد نازنین، خوش باد
با صدایش زندگی کرده ام. و بیش از همه با صدایش روی شعرهای شما . آن هجی کردن واقعی متن شعر، که انگار واژه ها را شعرگونه تر می کند! آن حس شکفتگی، موقع شنیدنشان.زادروزش مبارک.
فرهاد زیباست ، فرهاد صدای شعر و ترانه های شهیار است ، به شکلی درست.
زادروزش و گرمای دوباره بودنش امید بخش است
فرهاد جان بی تکرار بود و هست …
روانش شاد باشد هر کجا که هست …
فرهاد نازنین از معدود آواز خوانانی بود که همیشه ودر تمامی
ترانه هایی که اجرا میکرد،به گوش وهوش مخاطب احترام میگذاشت و واژه هارا به درستی بیان میکرد،امکان ندارد در ترانه هایی که او اجرا نموده،مخاطب واژه ای را متوجه نشود یا به درستی نشنود،،یادش تا ابد جاودان.
چقدر صدایش را دوست دارم و چقدر درد همراه من است وقتی زادگاه ابدی فرهاد جان فرسنگ ها از وطن دور است …
مردی ناب ومتعهد
روح فرهاد جان عزیز شاد و یادش همیشه سبز و گرامی…کاش قدرش را میدانستند…وقتی بیوگرافی اش را خواندم دلم برای تنهایی و غصه هایش و دردهایش به درد آمد…صدایش پر از درد بود…پر از احساس که بدجور به دل مینشیند…کاش قدرش را میدانستند…حیف….دریا دریا دریا افسوس که قدر آنان که باید نمیدانند…روزی میدانند که بسیار دیر است