
به نامِ عشق و ترانه و آزادی :
…. … JE … SUIS … PARIS…
من “پاریس” ام. شهرِ نور… شهرِ عشق و شور و شعر و فکرهای “درشتِ بلورین”…شهرِ حرفهای “درستِ سنگین”…پاریسِ رنوار…گدار…تروفو ، رمبو…پاریسِ مارسل…پاریسِ شانل…پاریسِ سارتر…کمو…پاریسِ براسنس…فره…برل…باربارا…پاریسِ بریژیت…پاریس آن همه موج…کهنه، نو…من…تو…پاریسِ جویس…بکت…یونسکو… پاریسِ آپولینر…من پاریس ام…پاریسِ نور …و تو: سربازِ کور…زنده به گور ! سربازِ آفریدگاری که بزرگ نیست. که کوچک است. هستی ستیز است.به جنگِ انسان آمده یی. گوشهایت را میگیری، مبادا یکی دو نت ، کمانه کنند و به گوش ا ت بخورند. به جنگِ رقص و ترانه و هنر آمده یی. برادر محسن هم وقتی کوچک تر بود، مثلِ تو بود. حالا را نگاه نکن که سموکینگ میپوشد و به ضیافتِ ” کن” میرود. حالا را نگاه نکن که دمکرات شده است! همین چند سالِ پیش میخواست به سبکِ شهیدانِ زنده، به خود بمب به بندد، و با در آغوش گرفتنِ مهرجویی که فیلمی خنده دار ساخته بود ، ( به چشمِ برادر محسن: تلخ و مشکوک) هر دو را در هوا منفجر کند. کاری که تو و برادران ا ت کردید. همین دیشب ! در پاریسِ کوربوزیه…پاریسِ دالی…پیکاسو…لویی آرمسترانگ…پاریسِ نینا سیمون…پاریسِ مارگریت دوراس…شرم بر تو… با د….شرم بر شما شبدلانِ بی عشق ، که از “زیبا یی” بیزارید ؛که خودِ دیوارید. آوارید.بیمارید.
اشاره : فردا در “قدغنها ” به پاریس میرویم، برای شنیدنِ ” نوارِ مرا در پاریس سر کن” با برگردانِ پارسی ا ش برای نخستین بار
فردا، میزگردِ هنرِ تبعیدی خواهیم داشت
بیستِ سالِ بعد ! قدغنهای هشتاد سالگیِ ” آلن دلون” را از دست ندهید. قدغنهای پانزدهم نوامبر ۲۰۱۵ :
قدغنهای : آبی .سپید. سرخ
درود بر شما شهیار جان .
قدغن های شنیدنی تان را نفس کشیدم …
زیبا ترین متن ممکن را درباره ی پاریس خونین نوشته اید . بار ها خواندمش و هر بار بیدار تر شدم .
سپاس .
…….. یک قلبِ سرخ
و اكنون ، و همين حالا ، شب دلان جهانمان را به آتش مي كشند ، و جانِ جهان را سرد و سردتر مي كنند ، خاكستر مي كنند .
ما اما هستيم ، كه بگوييم هنوز بيداراني داريم ، از جنس نور ، تا شما كوردلان تاريكي را پيروز نبينيد ؛ كه بگوييم شاعران هنوز مي نويسند و شمع را روشن مي كنند ، با آن كه نمي خواهيد .
زنده باد شاعر هميشه بيدار سرزمينم❤️