
HAPPY MOTHER’S DAY…
by
Shahyar Ghanbari
/
Sunday, 10 May 2015
/
Published in
"غزلصدا ", Entertainment, Latest posts, Lifestyle, Posts, Tech, کارنامه ی شاعر


Welcome to Shahyar’s Website
T (212) 555 55 00
Email: info@shahyarghanbari.com
Shahyar Ghanbari
LCR 2000, P.O.Box 4111 - DP, CA 92629 United States
بر میگردم : مادرم را ببویم…
غم انگیز بود.ما منتظرتون میمونیم عالیجناب
شهیار جان ! پس از خواندن این چند جمله و هم اینک که در حال نوشتن ام ، گریه امان ام نمی دهد .
آهی کشیدم تا بسوزاند ، دامن آنانیکه بانی چنین جدایی هایی هستند …
روز تمام مادران که بهترین اند ، خجسته باد !
بر می گردید ؛ بی تردید …
شک ندارم که تو بر می گردی
به همین زودی ها
من خودم لحظه ی دیدار تو را با مادر
لبِ ایوانِ بهار
لای گل های اقاقی
عکس می گیرم و بر حافظه ی شعر جهان می کوبم
و همین صحنه ی ناب
بهترین ترانه ات خواهد شد
شک ندارم که تو بر می گردی
سرزمین ام به هوای نفسِ پاکِ تو تا روزِ ابد
تپشِ قلبِ هنرهای جهان
مهدِ عاشقانه های جاودان خواهد شد
شک ندارم که تو بر می گردی
به همین زودی ها…
@ اشاره ی مهم، خطاب به همه ی همراهان : با سپاس از کامروا جان، برای یادآوری. و شگفتا که هنوز میخوانم که میگویند : رفتیم به سایت اما ، موفق نشدیم !این “بهانه ” برای آدمهای بزرگی که سال هاست با اینترنت سرو کار دارند، به راستی کودکانه است.بارها نوشتم که این عشق، باید مثلِ یک وظیفه ی اجتماعی باشد،مثلِ یک ” بایدِ فرهنگی-هنری” در ما بجوشد وگرنه از یک بهانه میپریم به سمتِ بهانه یی دیگر .چه گونه میشود، آرتیستی را دوست داشت و گفت: با کارهایت “زندگی” میکنم، اما از کار او پشتیبانی نکرد؟و نگرانِ فردای بی ترانه نبود ؟!گفتم که خودِ من، از دو ماه مانده به انتشار کارِ تازه ی آرتیستی که دوست میدارم ، سراپا بی تابی ام.آرزو یی ندارم مگر این که روزها زودتر بیایند و بروند تا من به این تجربه ی تازه برسم. چه گونه این “شوق ” با دوستانِ خوبِ من نیست ؟! من هم میتوانم مثلِ بسیارانی، بروم در سایتی پر از ویروس، آلبوم را پیداکنم . اما، با خودم چه خواهم کرد؟ مگر میشود. آلبومِ رسمی و حادثه ی به دنیا آمدن ا ش را کنارِ کپی یا لینکِ ِ بی نامِ و نشان گذاشت؟! تازه، در موردِ آرتیستهای بزرگ جهان، نگرانی از فردای بی ترانه هم در کار نیست. پال مک کارتنی که ثروتمندترین آرتیستِ بریتانیاست به ۱۵ دلارِ من نیاز ندارد. اما، من و مأموریتِ فرهنگی، آرشیوی که سالها برای نگاهداری و بزرگ تر کردن ا ش این همه زحمت کشیدهام ، چه میشود؟ شوقِ کشفِ تازه ی کاری نو از آرتیست محبوبام را مگر میتوانم از دست بدهم؟! ..و باری این همه یعنی : فرهنگ ا ش باید جا بیافتد. ضرورتِ پشتیبانی باید حس شود. باید واقعی باشد . و تا روزی که حمایت نکردن، کپی کردن : ” زرنگیِ ایرانی ” نام دارد، پیشرفتِ هنر در این سرزمین، امری محال خواهد بود
شهیارِ جان. کاش بیشتر قدر تو را بدانیم